بدون عنوان
دخترخواستنيه من سلام...خيلي وقته ك نيومدم اينجا....من مامان تنبلي نيستم بخدا...فقط خونه نبوديم ك بخام برات بنويسم
درست ازاولين روزماه رمضون رفتيم كردكوي آخه بابايي دوباره بايد مي رفت ماموريت اين دفه خيلي براي توناراحت بودم اخه جديدا بيشترازقبل به بابات وابسته شدي...همش نگران دلتنگي تو بودم...تمومه ماه رمضونو خونه ي مامان بزرگ اينا مونديم...تااينكه بابايي اومد بعد اونم منوبابايي بالاخره دلمونوزديم ب دريا وتصميم گرقتيم تاهنوزكوشولويي گوشتوعمل كنيم...روز4مرداگوشتوجراحي پلاستيك كرديم وقرارشد 3ماهه ديگه بريم براي سوراخ كردنش وگوشواره هات..هورااااابعدشم كه منوتووبابايي همراه خاله فاطمه اينا رفتيم مشهد اين دومين باره كه ميبريمت حرم....
كلي اين طرف اونطرف كردي...حسابي بهت خوش گذش...بعدم ازاونجا منووتووبابايي راهيه نيشابورشديم....ورفتيم ب ديدن فاميلاي باباجون...اونجام كلي خوش گذرونديم...الانم ك ي هفته اي ميشه اومديم خونه
اين روزاخيلي بزرگ شدي عزيزم حالا ك 1سال و2 ماه و24 روزته خيلي كارا ميكني وخيلي كلمه هاروميگي..شيرين زبونيت حدومرز نداره...قوربونت برم ولي اين مدت توغذاخوردن خيلي اذيتم كردي...انگارتوام روزه داشتي...ضعيف ترازقبل شدي
ازوقتي اومديم خونه كارم شده غذا دادن ب جنابعالي...البته ي اسباب كشي هم درپيش دارم كه بعدا مفصل ميگم برات.
كلمه هايي ك ميگي:
بابا ماماني آب
ماه-به مورچه هم ميگي مامان
اميييي....امير
بيييي يا...بيا
بيم...بريم
ناني...ياسين
آب باجي...آب بازي
اعضاي صورتتوميشناسي وهمشونشون ميدي علاوه براون دست وپاروهم ميشناسي...ديگه كاملاميفهمي چي ميگم وخوب ب حرفام گوش ميدي البته چيزي ازلجبازيات كم نشده
خب ديگه اين مختصرترين پستي بود ك ميتونستم جبران اين يه ماه غيبت برات بذارم
عكساي آتليه ي چن ماه اخير ر.هم گرفتم تويه فرصت مناسب باكلي عكس ميام دوستان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی