عروسک کوشولوی ماعروسک کوشولوی ما، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

سنا پاپلی

بدون عنوان

1393/5/25 13:51
نویسنده : مامان ....je30....
561 بازدید
اشتراک گذاری
دخترخواستنيه من سلام...خيلي وقته ك نيومدم اينجا....من مامان تنبلي نيستم بخدا...فقط خونه نبوديم ك بخام برات بنويسم درست ازاولين روزماه رمضون رفتيم كردكوي آخه بابايي دوباره بايد مي رفت ماموريت اين دفه خيلي براي توناراحت بودم اخه جديدا بيشترازقبل به بابات وابسته شدي...همش نگران دلتنگي تو بودم...تمومه ماه رمضونو خونه ي مامان بزرگ اينا مونديم...تااينكه بابايي اومد بعد اونم منوبابايي بالاخره دلمونوزديم ب دريا وتصميم گرقتيم تاهنوزكوشولويي گوشتوعمل كنيم...روز4مرداگوشتوجراحي پلاستيك كرديم وقرارشد 3ماهه ديگه بريم براي سوراخ كردنش وگوشواره هات..هورااااابعدشم كه منوتووبابايي همراه خاله فاطمه اينا رفتيم مشهد اين دومين باره كه ميبريمت حرم.... كلي اين طرف اونطرف كردي...حسابي بهت خوش گذش...بعدم ازاونجا منووتووبابايي راهيه نيشابورشديم....ورفتيم ب ديدن فاميلاي باباجون...اونجام كلي خوش گذرونديم...الانم ك ي هفته اي ميشه اومديم خونه اين روزاخيلي بزرگ شدي عزيزم حالا ك 1سال و2 ماه و24 روزته خيلي كارا ميكني وخيلي كلمه هاروميگي..شيرين زبونيت حدومرز نداره...قوربونت برم ولي اين مدت توغذاخوردن خيلي اذيتم كردي...انگارتوام روزه داشتي...ضعيف ترازقبل شدي ازوقتي اومديم خونه كارم شده غذا دادن ب جنابعالي...البته ي اسباب كشي هم درپيش دارم كه بعدا مفصل ميگم برات. كلمه هايي ك ميگي: بابا ماماني آب ماه-به مورچه هم ميگي مامان اميييي....امير بيييي يا...بيا بيم...بريم ناني...ياسين آب باجي...آب بازي اعضاي صورتتوميشناسي وهمشونشون ميدي علاوه براون دست وپاروهم ميشناسي...ديگه كاملاميفهمي چي ميگم وخوب ب حرفام گوش ميدي البته چيزي ازلجبازيات كم نشده خب ديگه اين مختصرترين پستي بود ك ميتونستم جبران اين يه ماه غيبت برات بذارم عكساي آتليه ي چن ماه اخير ر.هم گرفتم تويه فرصت مناسب باكلي عكس ميام دوستان
پسندها (4)

نظرات (8)

مامانی هیما
25 مرداد 93 15:34
واااااااااااااای خدا بد نده خانم چی شده برای چی جراحی؟
مامان ....je30....
پاسخ
چيزي نيس عزيزم لاله ي گوشش ي خال داشت كه نميذاشت واسه گوشواره سوراخش كنيم اين شد ك جراحيش كرديم
عاطفه مامان ستیا
25 مرداد 93 15:39
عزیزممم همیشه به گشت و مسافرتخدارو شکر که خوش گذشتهوای منم انقدر هوس مشهد کردم که نگوووووووووو
مامان ....je30....
پاسخ
قوربونت برم ايشالا خداقسمتت كنه
مریم مامان یسنا
26 مرداد 93 23:37
منتظر عکسها هستیم دختر منم این روزا خیلی کم میخوره،دوست داره خودش غذا بخوره واسه همین بیشتر با غذاش بازی میکنه تا بخوره ما هم بعد از یک مسافرت طولانی برگشتیم، آپم
مامان ....je30....
پاسخ
آره مهرسنام ميخادخودش بخوره وبيشترميريزه روزمين وباهاش بازي ميكنه
لاله
27 مرداد 93 13:18
سلام الهی قربون شیرین زبونیهای مهرسنا بشم که اینقدر بامزه هست. چرا گوش مهرسنا رو جراحی کردی؟ حالش خوبه؟ نگران غذا خوردن کوچولوت نباش هر چی که دوست داره از میوه و دسر و شیرموز و معجون بذار جلوش. اگه نمی خوره نگران نباش همه بچه ها اینجورین و همه مامانها این مشکل رو با کوچولوهاشون دارن.
مامان ....je30....
پاسخ
مرسي عزيزم ازراهنماييت ممنون
مامان رویا
30 مرداد 93 15:13
سلام ایشالله همیشه به مسافرت و خوشحالی باشید عزیزم اکثر بچه ها بدغذاهستن.مرصاد من هم غذانمیخوره و خیلی لاغرشده نگران نباش عزیزم به ماهم سربزن خوشحال میشیم
مریم مامان یسنا
6 شهریور 93 0:21
خداوند لبخند زد دختر آفریده شد! لبخند خدا روزت مبارک روز دخترای گل مبارک
مامان بهار
26 شهریور 93 2:08
عزیزم جوابتو توی نظراتم دادم.سنا جونی رو بسوس از طرفه خاله بهار
مامانی هیما
2 مهر 93 8:42
مامانی سنا جون کجایی دلمون براتون یه ریزه شده بیا وب سنا جون آپ کن
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سنا پاپلی می باشد